هوش هیجانی، که به عنوان EQ شناخته میشود، اغلب با ضریب هوشی یا همان IQ مورد مقایسه قرار میگیرد. این دو چه تفاوتی دارند؟ IQ توانایی استدلال فرد را اندازهگیری میکند در حالی که EQ چگونگی عملکرد یک فرد در مدیریت احساسات خود را میسنجد. آیا تا به حال کسی را ملاقات کردهاید که هوشی بالاتر از حد نرمال داشته باشد، اما از بُعد احساسات دچار مشکل باشد؟ در ادامه شما با ۷ موردی که در حیطهی ارزیابی EQ قرار میگیرند، آشنا خواهید شد:
۱- خودآگاهی
خودآگاهی یعنی توانایی شما در درک دقیق احساسات خود و آگاهی یافتن از آنها به محض اینکه اتفاق میافتند. خودآگاهی مهم است زیرا به شما کمک میکند که به سرعت واکنش نشان بدهید و خود را با موقعیتی که در آن قرار گرفتهاید سازگار کنید.
۲- خود کنترلی
کنترل احساسات، مهارتی کلیدی در هوش هیجانی است. شما باید در هر شرایطی بدون توجه به احساسات خود، قادر به نشان دادن عمل و یا عکسالعمل منطقی و مناسب باشید. اگر بر اساس احساسات خود عمل کنید، با پیامدهایی روبرو خواهید شد که ممکن است چندان خوشایند نباشند.
۳- همدلی
در مورد خود آگاهی صحبت کردیم. و حالا در مورد همدلی میتوان گفت که در واقع آگاهی از احساسات دیگران است. برای این کار لازم است که به دقت گوش کنید و به نشانههای غیرکلامی که در اطرافیان خود مشاهده میکنید توجه نشان دهید. درنتیجه شما این فرصت را پیدا خواهید کرد که با اطرافیان خود رابطهی نزدیکتری برقرار کنید و به آنها اجازه بدهید که با شما بیشتر احساس راحتی کنند.
۴- مدیریت مؤثر تغییرات
تغییرات یک واقعیت ساده در زندگی هستند. اینکه شما چگونه به آنها واکنش نشان دهید به میزان EQ شما بستگی دارد و میتواند موجب تمایز شما با دیگران شود. کسی که بتواند تغییرات را خوب ببیند با آنها سازگار خواهد شد و به دیگران هم برای سازگاری کمک خواهد کرد و به این ترتیب نتیجهای مثبت به وجود خواهد آورد، و در نهایت تبدیل به کسی خواهد شد که وقتی در آینده باز هم تغییری رخ بدهد، دیگران به حمایت او امیدوار خواهند بود. اگر شما ذاتا رهبر هستید و یا دوست دارید که رهبر باشید، کسب این مهارت برایتان حیاتی است.
۵- برخورد مناسب با شکستها و اشتباهات
اگر برای رسیدن به موفقیت، خود را تحت فشار قرار بدهید، ممکن است در برخی از موارد دچار اشتباه و شکست شوید. این بخشی از هزینهای است که برای موفقیت باید پرداخت. هوش هیجانی شما و نیز موفقیتتان در آینده به این وابسته است که چه عکسالعملی در برابر این شکستها از خود نشان بدهید. آیا شما در نقش یک شکستخورده باقی خواهید ماند و یا تصمیم میگیرید که از اشتباه خود درس بگیرید و به فردی با هوش بیشتر و اعتمادبهنفس بالاتر تبدیل شوید؟
۶- کنترل کردن افکار
تحقیقات زیادی نشان میدهند که ما با خودمان صحبت میکنیم. اینکه چگونه با خودمان حرف میزنیم، میزان هوش هیجانی ما را تعیین میکند. نحوهی صحبت کردن شما با خودتان چه طور است؟ آیا خود را سرزنش و تحقیر میکنید و یا با خود برخوردی مثبت دارید که به شما کمک میکند به پیشروی خود در جهت مثبت ادامه دهید؟ بخشی از موفقیت شما را آنچه که هر روز به خودتان میگویید میسازد. وقت صرف کنید و یاد بگیرید که افکار خود را کنترل کنید. وقتی بیشتر وقتتان را مشغول حرفزدن با خودتان هستید، چرا به جای کلمات منفی از کلمات الهامبخش استفاده نکنید؟
۷- توجه و تمرکز
مواردی که موجب حواسپرتی شما میشوند امروزه در اشکال مختلفی وجود دارند؛ از قبیل پیامک، ایمیل، و شبکههای اجتماعی است. چگونه با این مشکل برخورد میکنید؟ آیا قادر هستید برای مدت زمانی طولانی روی کاری تمرکز کنید، بدون آنکه وسوسه شوید به گوشی خود نگاهی بیندازید و یا ایمیلهای خود را چک کنید؟ اینکه تا چه حد میتوانید تمرکز خود را حفظ کنید، از جمله فاکتورهای اندازه گیری هوش هیجانی شماست، و بر میزان کاری که هر روز میتوانید انجام بدهید تاثیرگذار است.
هر اندازه که EQ بالاتری داشته باشید، بهتر میتوانید از چیزی که موجب اختلال در تمرکز شما شود دوری کنید و در نتیجه کارهای بیشتری را به انجام خواهید رساند.
نتیجه
اکنون شما میدانید که هوش هیجانی چیست، چگونه سنجیده میشود، و چرا در موفقیت شما مهم است. همهی ما این توانایی و حق انتخاب را داریم که به دنبال افزایش EQ خود باشیم. پس این موارد را یاد بگیرید و آنها را در زندگی خود به کار ببرید.